زوال
انسانیت میان دو خدا
مهدی
زرتشت/ 6اپریل
در باب خدا شناسی
غربی
ها جسور بودند، طغیان کردند. آنها خیلی خوب هم مذهبی بودند و به دنبال خدا رفتند. کم
و بیش سر وتهی هم از خدا در آوردند. آنها اتم را شکستند، بمب اتوم ساختند، آنها عقلانیت
را به سرحد اعتلایش رساندند، آنها «فرد» اعتبار بخشیدند و هستی آدمی را درنوردیدند.
اما خدا شناسی ما چه کرد؟ اعتقاد ما و درک و بینش ما آنقدر ضعیف و از پا افتاده بود
که هیچ رشدی نکرد. از سویی، خدای ما در برابر خدای غربی آنقدر ضعیف و ناتوان بود که
جرئت نکردیم اندکی در موردش فکر کنم و سر و تهی او را دریابیم. چون که می پنداشتیم
و می پنداریم اگر اندکی در باب وجود خدا شک کنیم، خدای ما از بین رفته!!! آخر این خدا
واقعاً چگونه خدایی است که با یک شک برای اثبات خودش، از بین می رود. بهتر نیست در
این صورت یک درخت را بپرستید که حد اقل وجود خارجی که دارد و خیلی هم مقتدر است. با
این حساب از سویی ما بزرگترین خیانت را به خدا کردیم. ما خود او را حقیر و خوار کردیم.
زیرا خدا، شک می خواهد. یک خدای خوب شناختش مستلزم شک است. پس من در حوزه اعتقاد شخصی
ام، به شک بیشتر از خدا باورمندم.
پیامدهای
خدا شناسی
خدا
شناسی، مهم ترین دغدغه بشر از ابتدا بود و تا انتها نیز خواهد بود. همین امر غربی ها
را آنقدر به فکر واداشت که تقریباً تمام حوزه های فزیک و میتافزیک را درنوردیدند. در
حوزه تجربه، خدا شناسی در بمب اتوم و ماشنیزه شدن همه چیز حتا انسان انجامید و بسآمد
آن بخصوص پس از رنسانس مدرنیته و پست مدرنیته بود.
اما
در شرق (جوامع اسلامی) بحث خدا شناسی با سرکوب عقل و تجربه فرد، سر از انتحار، انفجار و بیناد گرایی دینی در
آورد. زیرا خدای اینها یک موجود خیلی خوار و بیچاره ای بود. آنها نیازی به تعقل به
آن ندیدند و تمام خدا را به ایمان کورکورانه به وجودش خلاصه کردند.
نتیجه
حالا
هستی جماعت انسانی در میان دو خدا در خطر نابودی قرار گرفته است: خدای مدرن غربی و
خدای عقب مانده شرقی (اسلامی). هردو یک وجه مشترک دارند: خشونت. یکی بمب اتوم و فرو
ریختن دیوار وجدان و دیگری انتحار و ترور و بینادگرایی که کوچکترین رحمی به هستی انسانها
ندارد.
یادداشت
صبحگاهی. جمعه 6 اپریل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر