یادداشت
های صبحگاهی
هرچه
پیش می روم، بیشتر از قبل به این نتیجه می رسم که مسأله اعتقاد به خدا یا جستن حقیقت،
کوچک ترین ربطی به مذهب ندارد. مذهب به تعریف ما یک برنامه خطرناک سیاسی است نه چیزی
بیشتر و نه کمتر. آخرین منطق روحانیون که احساس می کنند وظیفه تبلیغ خدا پرستی را برای
مردم به عهده دارند، اعلام ارتدار و کشتن است. تساهل و تسامح در اندیشه آنها بی معنا
است، خشونت آخرین ابزار آنهاست. با این حال، فکر کنم این روحانیون است که خدا را کشته
اند و بند بندش کرده اند. خدا برای آنها چه مفهومی دارد جز ابزاری برای کسب معیشت و
اقتدار و ارضای شهوت و پاسخ به خواست های شرور جسمانی شان! من حد اقل بخشی از زندگی
ام را صرف مبارزه با اینها خواهم کرد. می خواهم بگویم خدا را نکشید، دست به خشونت نبرید،
از طریق مذهب کسب معیشت نکنید، انگیزه پست و شر خواهانه تان را برای کسب قدرت، از طریق
تبلیغ مفهوم خدا و حفیفت مشروعیت نبخشید و بیش از این شعور توده ها را به بازی نگیرید.
شما جز شارعان جهل و نادانی و فساد، چیزی بیشتر نیستید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر