سخن

دنیا، آیینه است. هرچه می بینی، انعکاس است

۱۳۹۱ آبان ۱, دوشنبه

هزاره ها، گویش هزارگی و زبان فارسی


هزاره ها، گویش هزارگی و زبان فارسی [1]
(هزاره ها مغول نیستند، قضاوت با شما است)

نویسنده: دکترحفیظ الله شریعتی(سحر)

هزاره:هزاره ها 25٪ نفوس افغانستان را تشکیل می دهند، و بیشتر ساکنان مناطق مرکزی افغانستان بوده و در زراعت، دامپروری و صنایع دستی محلی مشغولند. اگر چه امروزه بیشترین جمعیت شهرهای فارسی زبان در افغانستان را هزاره ها تشکیل می دهندکه به تجارت، آموزش،کارهای فرهنگی و دولتی مشغولند.
هزاره ها امروزه به صورت پراگنده در سراسر جهان به ویژه در افغانستان، پاكستان، ايران، اروپا، استرالیا، هند كشورهاي آسياي ميانه و عراق زندگی می کنند و زبان آنان فارسی دری به گويش هزارگي است. در اين گويش تعداد زیاد واژه های اصیل و كهن فارسی دری وجود دارد. هسته اصلی واژه های گويش هزارگي را کلمات فارسی دری با گویش هزارگي تشکیل می دهد. در کنار واژه های فارسی دری ده درصد اصطلاحات تركي، مُغولي و تركي جغتايي تشكيل دهندۀ گویش هزارگی است. این وام واژه ها نه تنها جای واژه های بومی هزارگی را تنگ نکرده بلکه بر غنای آن افزوده است. در اين گويش واژه هاي فارسي باستان، اوستايي و پهلوي ديده مي شود كه بازماندۀ صرف زبان پهلوي هنوز هم به فراواني در آن يافت مي شود. اين موضوع اشاره به تكامل زبان از فارسي قديم به فارسي نو در اين گويش و حكايت از قدمت و ديرينگي هزارستان و گويش هزارگي دارد. مردم هزاره از روزگاران دور به فارسی- دری با گویش هزارگی گفت وگو می کرده است. اين باور از راه پژوهش زبان شناختي علمي به راحتي امكان پذير است. انبوهي از واژه هاي كهن فارسي دري و حیات هزاران واژۀ ناب فارسی دری و ريخت هاي ديگرگون شده اي اوستايي و پهلوي گواه بر اين نگرش و ادعاست. شناسایی واژه های ثبت نشده گویش هزارگی و بازیافت واژه های فنا شدۀ فارسی از نیازهای اصلی پژوهش در این گویش است. بسیاری از واژه های گویش هزارگی که در فرهنگ ها و متون کهن پارسی به کار رفته و ریشۀ بسیاری از آن ها را در زبان های ایرانی کهن می توان جست از اصالت تردید ناپذیر این گویش حکایت دارد. این واژه ها ذخایر ارزنده ای است که گردآوری، ضبط، تحقیق و نشر آن ها ضرورتی انکار ناپذیر است. زیرا مطالعه این گویش افزون بر اینکه گوشه هایی از تاریخ زبان پارسی دری را روشن می کند، بسیاری از حلقه های مفقودۀ ریشه شناختی واژه ها و افعال در این زبان را نمایان می سازد. چون با توجه به این پژوهش می توان ادعا کرد که گویش هزارگی حاصل تحول زبان های فارسی باستان و میانه است.
بنابراین گويش هزارگي شاخه‌ از گويش زبانِ فارسي است. اين گويش با وجود نزديكي ها و اشتراكاتِ نسبتاً قابل توجه با زبانِ فارسي، تفاوت‌هاي زيادي نيز با اين زبان دارد. این تفاوت ها از نظر واژگانی، آوایی و ساختی است. تفاوت واژگانی افزون بر واژه های کهن و مخصوص هزارگی بیشتر مربوط به مخفف کردن فعل و به کار بردن فعل های قدیمی است. يكي از اين ديگرگونگي ها تفاوت هاي دستوري در اين است که حکایت از قدمت این گویش دارد و لذا با فارسی امروز کمی متفاوت می نماید. مانند تصریف فعل های مانند: خاد خوردم، خاد خوردی، خاد خوردیم، که در فارسی رسمی امروز چنین صرفی از فعل وجود ندارد. از ویژگی دیگر این گویش می توان به قید حالت اشاره کرد که با پسوند کی [ki] ساخته می شود. مانند: راستکی(به راستی) دروغکی (به دروغ) خپکی(آهسته و بی صدا) و قایمکی(پنهانی). زیرا هزاره ها به دلیل شرایط جغرافیایی دارای گویش نسبتا همگنی بوده و واژه های بیگانه را کمتر پذیرفته اند. لذا واژه های کهن این گویش می تواند جایگزین مناسبی برای کلمات بیگانه بوده و در غنای زبان فارسی نقش موثری داشته باشد. همين طور از نظر آوا شناختي و كاربرد جمله ها نيز با فارسي امروز تفاوت هاي دارد. البته اين ديگرگونگي با فارسي دري كهن نزديگ تر است، كه از ديرينگي و اصيل بودن اين گويش حكايت دارد. يكي ديگر از نمونه هاي اين ديگرگوني پسوندهاست. پسوندها ابزارهاي دستوري در اين گويش است، كه از"بيست" تا از پُركاربرد ترين هاي آن "پانزده" تا ناشناخته و يا غير فارسي هستند. اين پساوندها بايد تركي و يا مغولي باشند. مانند پسوند های چی و غو و پسوند کهن فارسی مانند: اوک[uk] که برای نسبت دادن صفت به کار می رود مانند: خلموک[xilimuk] برای کسی که آب بینی اش جاری است و شاشوکšašuk] ] و همین طور پسوند ای[ay] که مفهوم تحبیب و تخصیص را دارد: بابی(پدر مهربانم)عمی(عمۀمهربانم)آجی(مادر بزرگ مهربانم)که بیشتر با اسم می آید. وندهای گویش هزارگی به لحاظ کاربرد و میزان زایایی بسیار زایا بوده و در ساخت واژه های جدید بسیار فعال بوده است. در کنار زایا بودن وندها گویش هزارگی در ساخت فعل ساده نیز زایا بوده و شاید بشود گفت زایا تر از فارسی امروز به نظر می رسد. برخی از ویژگی های دستوری این گویش در فعل ها، وندها، ضمیرها، قیدها، ترکیب های اضافی و... نمود دارد. به طور نمونه درگویش هزارگی به کار بردن فعل مرکب بیشتر از فعل های ساده است. به این جهت بسیاری از مصدر های ساده فارسی نخست به مصدر مرکب بدل می گردد و آنگاه به زمان های مختلف صرف می شود. مثلا برای مصدرهای مرکب مذکور معادل های بسیط جهیدن، آموختن وجود دارد که درگویش هزارگی استفاده نمی شود. هنگام صرف این گونه افعال دگرگونی های صرفی فقط بر فعل کمکی عارض می شود و جزء اول بدون تغییر باقی می ماند. مثلا زمان حال اخباری بالا پریدن چنین صرف می شود: بال مپروم، بال مپری، بال مپره، بال مپریم، بال مپرین، بال مپرن.
هزاره ها های غیر ملفوظ / h/ را که در آخر کلمه ها می آید به صورت ه با فتحه/a/ می خواند نه با کسره و این با توجه به متن های کهن که دانه و راحله و قافله را هم وزن می کند درست به نظر می رسد.
همین طور درگویش هزارگی دو واکه وجود دارد كه عبارتند از: (واو مجهول‌/ ō /و ياي مجهول/ ē/). واو مجهول‌ از مصوّت كوتاه (اُ) كه ضمّه نام دارد بلندتر است‌.ياي مجهول‌ از مصوّت كوتاه (اِ) كه به نام كسره ياد مي‌شود بلندتر است‌. مثل چوپ‌ُ (چوپان‌)، خوراك‌، پيچه‌ و بيري‌(عروس).از آنجايي كه نشانه‌اي براي اين دو واکه وجود ندارد، ناگزير از همان واو و ياي معلوم استفاده شده است‌. واو و ياي مجهول فقط در وسط كلمه قابل تلفظ است: مثل دير و سوز. در آخر كلمه با وجود ضمه و كسره‌، ضرورتي به وجودشان احساس نمي‌شود (خاوری،1382: ص 12).
واژه های مانند: شیر(حیوان)شیر(خوراکی) و شیر آب در گویش هزارگی بر اساس(واو مجهول‌ و ياي مجهول‌) یکسان تلفظ نمی شوند. همین شور و کور با دور و نور تلفظ مشابه ندارند. شیر درگویش هزارگی با واو مجهول و شور و کور با ياي مجهول خوانده می شوند.
از ویژگی دیگرگویش هزارگی"واو" [ū] اشباعي است كه در گويش هزارگي زياد به كار مي‌رود. به طور نمونه در اسرارالتوحيد واژه دکان بیشتر با «واو» يعني به صورت «دوكان‌» ضبط شده است‌: ‌»)اسرارالتوحيد ص 72(
در قصص الانبيأ «مرده‌» به صورت «مورده‌» نوشته شده است و «آجر» به صورت «آجور» (المعجم ص 228(
نان سياه و خوردي بي‌چربو
و آنگاه مه به مه بود اين هر دو (كسايي مروزي(
پول/ پل
توچوی بیکرانی پیشت جهان چو پولی
حاشا که با چنین جو برپل گذار ماند(كسايي مروزي‌، غ857(
اين لغت در پهلوي هم به صورت «پول‌» است و در ويس و رامين نيز مكرر آمده است از جمله‌:
دو كردي شوي هر دو از تو پدرود
چه ايشان و چه پولي زان سوي رود
(ویس و رامین، محجوب،62،38،49،55،42،123) (تقی خاوری، 1385:25-47).
بنابراین گویش هزارگی از اصیل ترین و کهن ترین خصیصه¬های مربوط به زبان فارسی برخوردار است، به طوری که خصیصه¬های معمول درگونه¬های فارسی سدة چهارم و پنجم مانند فعل مرکب به جای فعل بسیط، حروف، قیدها، ادات تنبیه قدیم، کاربرد فعل¬های پیشوندی قدیم، تکرارهای فعلی، ضمیرهای قدیم و ابدال¬های قابل توجه در گویش هزارگی استفاده می شود. همين طور بخش بزرگي از واژه های در اين گويش وجود دارند، كمتر در گويش هاي ديگر وجود دارند. اين واژه های كهن گنجينه اي است و بر غناي واژگاني گويش هزارگي صحه مي گذارند. هم چنين در گويش هزارگي برخي واژه های فراموش شده فارسي ديده مي‌شوند، كه كمتر در گويش هاي ديگر پارسي به كار مي روند. از آن گونه اند : اژغند يا اژغرند ( بهم ريخته‌گی، بهم ريخته)، اِستور ( ستبر، كلفت)، گيميز ( ادرار)، آوور (ابر) كه او همان آب است. و همين طور: بِهِل( بگذار)، اِستَرَه( ستاره)، تيز(گاز روده) میتین، چکشی که برای ساختن سنگ آسیاب به کار برده می شود. چرمینه: ریسمان چرمی، آویست: آبستن.دیدگو(ديگدان)، آتشخانه، موزه، چارچو يا چارچوب: جای نگهداری حیوانات. و... كه از ديرينگي و اصالت كهن اين گويش حكايت دارد.
همین طور در گويش هزارگی واژه هاي ناب دري و كلماتي كه چندين سده استفاده داشته وجود دارد كه براي پژوهشگران زبان پارسي گنجينه است بي پايان. براي نمونه مصدرهاي ستادن و هشتن كه معادل آن گرفتن و گذاشتن است را امروزه در هزارستان و در برخی مناطق فارسی زبان مي توان يافت. در هزارستان مردم بسيار اين واژه های نژاده و صدها كلمات ديگر را استفاده مي كنند. كاربردهاي این واژه ها در برخی ديگر مناطق فارسي زبان براي مردم ناآشنا است. چنانچه در هزارستان اگر بگويند كه فلاني فلان چيز را از من گرفت: مي گويند كه فلاني فلان چيز را از من ستاد يا استاد به لهجه جاغوري. (ستاد از مصدر ستاندن) و يا وقتي به كسي امر مي كنند كه فلان چيز را بگذار مي گويند كه فلان چيز را بل- بهل (بهل از مصدر هشتن كه در متني از ناصر خسرو بلخي آمده است: كه ... لب فروهشته و در كنجي نشسته ...(خاوری، تقی، 1385: 261). بنابر اين، گويش هزارگي آميغي از 90 درصد فارسی 8 درصد ترکی و 3درصد مغولی و ساير زبان ها است.
تا کنون اثری در باره گویش هزارگي به صورت علمي نوشته نشده است. تنها دولینگ (1973م). و شهرستانی (1981م). به اين گویش توجه و اشاره کرده اند. همین طور زبان شناس روسی و.ا. ایفیموف كه در سال 1965 میلادی در مسکو کتابی در باره گویش هزارگی نوشته و به چاپ رسانده است. اين كتاب توسط ماه گل سلیمان عضو اکادمی علوم افغانستان با توجه به اهميت آن از زبان روسی به پارسي دری شده ولي با متاسفانه هنوز امکان چاپ نیافته است. بر همین منوال (لهجه هاي مروج مردم هزاره) كه محمد عوض نبي زاده "كارگر" آن را به چاپ رسانده است که از نخستین تحقیق ها در حوزه واژه های این گویش به حساب می آید.
بنابراین گويش هزارگی را از لحاظ جغرافيايي به دو بخش شمالي و جنوبي می توان تقسيم کرد:
1- ديزنگي و ديكندي، شامل مناطق مرکزی، غربی و شمالی
2- غزني چي، شامل مناطق جنوبی و جنوب غربی
3- بهسودی، دره ترکمو و مناطق شرق هزارستان.
كه هر قسمت ويژگي خاص خود را داراست و تفاوت ها در آن اندك اند.
در نتیجه می توان گفت که این گویش عناصر از فارسی دری و فارسی میانه را که به فارسی امروز نرسیده حفظ کرده است. لذا بسیاری از ویژگی های فارسی میانه که در فارسی نو دیده نمی شود درگویش هزارگی وجود دارد. از این رو می توان ادعا کرد که این گویش دنباله مستقیم یکی از گویش های فارسی میانه بوده و از فارسی نو منشعب نشده است. این گویش در طول تاریخ گرفتار دیگرگونی های شده و امروزه به همین شکل که در این پژوهش بررسی و توصیف شده بدست ما رسیده است. اما برای پیشینۀ این گویش با توجه به متن های کهن مثل تاریخ بیهقی، حدود العالم و تاریخ گردیزی می توان شواهدی یافت.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که گویش هزارگی از گویش های بسیار کهن خراسان بزرگ است و هزاره ها با توجه به این گویش از اقوام بسیار کهن و بومی خراسان بزرگ و افغانستان کنونی اند.
پژوهش حاضر که به نظام های آوایی، صرفی، نحوی و واژگانی گویش هزارگی پرداخته است به شیوۀ مطالعۀ کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته و روش آن توصیف همزمانی بوده است. نمونه گیری بر اساس تهیۀ نوارهای صوتی و مصاحبه با گویشوران گوناگون که بیشتر سالمند و بی سواد بوده اند صورت گرفته است.
------------------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر