سخن

دنیا، آیینه است. هرچه می بینی، انعکاس است

۱۳۹۲ مرداد ۲۵, جمعه

کابل سلام!

کابل سلام!

هزار درد آشنا سلام
باز هم من‏ات
که در تو ام،
که نقش پای خود را در خم کوچه‏های خاکی‏ات جا گذاشته‏ام
که درد خود را در وجود زحمت‏کشانت دریافته‏ام
که آه‏ام را در آه مردمان‏ات پنهان کرده‏ام
لای تلواری از غم و سیاهی
لبخندم را به لبخند کودکان‏ات بسته‏ام
تا پنهانی مویه کنم:
از غروب شادمانی،
از زوال زندگی،
و از اشک هزاران زنی که قربانی گرفته‏اند
و خاری که در پای برهنه‏ی کودکان‏ات خلیده‏اند.
کابل سلام!
صدسلام، هزار سلام
پیوسته به هزاران دل امیدوار
و
به گرمای خورشیدی که سزاوار توست کابل‏ام


شنبه 17 آگست، کابل

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر